نگاهی به اندیشه های سیاسی سرداز اسعد بختیاری
حاج علیقلی خان بختیاری «سردار اسعد»، در ۱۲۴۷ ه.ق در چهارمحال بختیاری متولد شد. وی همپسر سوم حسینقلی خان هفت لنگ ایلخانی بختیاری است که در سال ۱۲۹۹ ه.ق به دست مسعودمیرزا ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه و حکمران ظالم و مستبد اصفهان، کشته شد.
به گزارش بازتاب خوزستان درادامه این مطلب آمده است :
علیقلیخان در دوران کودکی و نوجوانی مقدماتی از ادبیات را فراگرفت و در سوارکاری و تیراندازی سرآمد شد. پس از مرگ غم انگیز پدرش بدست ظل السطان حاکم جنایتکاراصفهان، مدتی در زندان بدستور ظل السطان به سر برد تا درنهایت با مساعدت میرزا علی اصغر خان اتابک از زندان آزاد و به تهران وارد شد و با رتبه و مقام سرتیپی، فرماندهی عدهای از سواران پایتخت به او واگذار گردید. و تا ورود مظفرالدین میرزا به تهران، حفاظت کاخ گلستان به عهده علیقلی خان بود و اتابک مأموریتهای دیگری نیز به او واگذار مینمود.
پس از کنار رفتن ظل السلطان از حکومت اصفهان، سردار اسعد گاهگاهی به بختیاری میرفت و امور مربوط به ایل را سرکشی مینمود. در ۱۳۲۱ پس از فوت برادرش اسفندیارخان (سردار اسعد اول)، به او از طرف مظفرالدین شاه لقب «سردار اسعد» داده شد. (سردار اسعد دوم)
سردار اسعد غالباً از آن تاریخ در اروپا میزیست و حضورش در اروپا فرصتی مناسب برای هم نشینی و بهره مندی از محضر مشاهیر و فضلای اروپا و آشنایی با اندیشه های جدید و به خصوص اصول نوین مملکت داری و دمکراسی و نهادهای برآمده از دمکراسی همچون پارلمان بوده است.
در جریان مشروطیت ایران و دوران سلطنت محمدعلی شاه، سردار اسعد در اروپا بود محمدعلی شاه چنان رویه ای درسرکوب و کشتار مشروطه خواهان درپیش گرفت که نخبگان سنتی وغربگرا آن روزگار ازترس چنگال خونریز این پادشاه ضدمشروطه برای حفظ جان به عتبات عالیات واروپا و اماکن مقدسه وسفارت خانه روس وانگلیس پناه بردند افرادی چون ملک المتکلمین درمیان خنده های شاه جلاد نه تنها اعدام که حتی اجساد ایشان رابادشنه مامورانش تکه وپاره می کردند .
ورچنین شرایطی انجمن سری علمای اصفهان که دراعتراض به ظلم محمدعلی شاه به ستوه آمده بودند تجمع های بزرگی درچهلستون برگزار نمود وحاکم جدید اصفهان اقبال الدوله ومعاونش معدل دستگیری وسرکوب اعضای انجمن سری را آغاز وبرخی ازاعضای انجمن به اطراف اصفهان ازجمله ((دزک ))درخاک بختیاری پناه بردند سرکوب شدیدانقلابیون توسط حکام منصوبه محمدعلی شاه درسراسرکشور کورسوی چراغ مشروطه را میرفت که برایدهمیشه خاموش کند. انجمن سری اصفهان برای جلوگیری از از نابودی مشروطه چاره را دراستمداد ازایل بختیاری دید که که روابط صمیمانه با اهالی اصفهان داشتند و احترام واعتمادفراوان برای علمای اصفهان قائل بودند.
درچنین شرایط اختناق وسرکوب شدیدآزادیخواهان در استبداد صغیر در پاسخ به مکاتبات و درخواست های مکرر انقلابیون و به خصوص روحانیون اصفهان (به ویژه آیت الله آقانورالله نجفی اصفهانی) سرداراسعدبختیاری بارها کردن زندگی مرفه وراحت خود درپاریس برای حمایت ازهموطنانش پنهانی به ایران آمد؛ اواسط ماه شعبان ۱۳۲۶ ه ق سرداراسعدبختیاری که ازاروپا وارد خاک بختیاری شد پنهانی درمحله جلفای اصفهان منزل یوسف خان معلم فرزندان خود سکونت نمود وشبانه بالباس مبدل ومندرس درقامت شهروندی فقیر بافریب ماموران اقبال السطنه حاکم اصفهان که همهجا حضورداشتند وارد منزل آیت الله آقانورالله درحالی که سایراعضای انجمن حضورداشتند؛گردید و جلسه ای ۴ساعته با آیت الله آقانورالله جداگانه داشت وسپس روزبعد بخاک بختیاری مراجعه نمود. و با حضور در خاک بختیاری وهماهنگی باصمصام السطنه وجلسه با۲۳۰نفرازخوانین درشلمزار و دعوت از مبارزین این قوم با دو هزار نفر از سواران بختیاری به اصفهان وارد شد و پس از آنکه اصفهان به تصرف مجاهدان بختیاری درآمد، به سمت تهران روانه گردید و پس از چند روزی توقف در قم، به تهران نزدیک شد و با توافقی که قبلا با سپهدار تنکابنی نموده بود، اردوی سپهدار تنکابنی و سردار اسعد در یک روز به هم رسیده و به یکدیگر پیوستند و روز جمعه ۲۷ جمادی آلاخر ۱۳۲۷ وارد تهران گردیدند.
قوای قزاق تاب مقاومت نیاورد و در زد و خورد کوتاهی در منطقه بادامک تهران تسلیم شدند و قوای بختیاری و سپهدار، تهران را فتح نمودند و از این نظر است که به سردار اسعد و سپهدار، دو فاتح تهران میگویند.
سردار اسعد از محدود ایرانیان آن روزگار بود که در معاشرت با فضلا و مشاهیر آن روزگار اروپا ضمن آشنایی با اصول دمکراسی و نقش موثر پارلمانتاریسم در اداره جامعه و قواعد محدودکننده اختیارات گسترده پادشاهان و حاکمان، با نقش موثر تحزب در مشارکت دادن مردم در اداره جامعه و تحقق فرایند دمکراسی در جامعه آشنا شد.
نویسنده : محمد رضا مکوندی
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید